- دسته بندی کالاها
- مقالات
- رویههای ارسال سفارش
- تماس با ما
مقدمه
در دنیای امروز، بلندگوها از اجزای حیاتی سیستمهای صوتی خانگی، استودیویی و خودرو محسوب میشوند. عملکرد صحیح یک بلندگو مستقیماً به سلامت قطعات داخلی آن بستگی دارد. این راهنما با هدف ارائه دانش عمیق در مورد ساختار، دلایل خرابی، روشهای تشخیص و تعمیرات تخصصی بلندگوها تهیه شده است تا کاربران و تعمیرکاران بتوانند با اطمینان خاطر به عیبیابی و احیای سیستمهای صوتی خود بپردازند.
بلندگوها، صرفنظر از نوع و کاربرد، از مجموعهای از اجزای مکانیکی و الکتریکی تشکیل شدهاند که هر یک نقش کلیدی در تبدیل انرژی الکتریکی به انرژی مکانیکی (صوت) ایفا میکنند. درک دقیق این ساختار، پیشنیاز اصلی عیبیابی است.
دیافراگم که اغلب به صورت مخروطی شکل است، قلب تپنده بلندگو محسوب میشود.
وظیفه: اصلیترین وظیفه دیافراگم، جابهجایی هوا و تولید موجهای فشاری است که ما آنها را به صورت صوت میشنویم. دامنه نوسان و سختی این قطعه تعیینکننده پاسخ فرکانسی و بیس (Bass) تولیدی است.
جنس: متریال ساخت دیافراگم تأثیر مستقیم بر کیفیت صدا دارد.
کاغذ (Paper): رایجترین و اقتصادیترین ماده، دارای خاصیت میرایی داخلی مناسب.
پلیپروپیلن (Polypropylene - PP): مقاوم در برابر رطوبت و سبکوزن، اغلب در بلندگوهای میدرنج و ووفر استفاده میشود.
الیاف کربن (Carbon Fiber) یا متالیک: برای دستیابی به سختی بالا و وزن کم، که منجر به پاسخدهی دینامیکی سریعتر میشود.
خرابیها:
پارگی (Tear): ناشی از اورلود یا ضربه، که باعث ایجاد صدای "سوف" یا اختلال در بیس میشود.
عدم تقارن (Deformation): تغییر شکل دائمی به دلیل فشار یا قرارگیری نامناسب، که منجر به لرزش غیرطبیعی میشود.
خشخش (Rattling): اغلب به دلیل شل شدن اتصالات دیافراگم به سابفریم یا مجاورت بیش از حد با مگنت (مشکل گپ).
سوراند، حلقهای است که محیط خارجی دیافراگم را به سبد (Basket) بلندگو متصل میکند و اجازه حرکت خطی و متقارن به دیافراگم را میدهد.
جنس:
لاستیک (Rubber): بسیار بادوام و محبوب، خصوصاً برای ووفرها با دامنه حرکت بالا.
فوم (Foam): سبکتر است و برای فرکانسهای بالا مناسب است، اما در برابر عوامل محیطی حساستر است.
سیلیکون (Silicone): ترکیبی از دوام و انعطافپذیری بالا.
خرابیها:
ترکخوردگی و خشکشدگی (Cracking/Drying): شایعترین خرابی به ویژه در بلندگوهایی که در معرض نور خورشید یا تغییرات شدید دما قرار گرفتهاند. این امر منجر به از دست رفتن خاصیت ارتجاعی و افت کیفیت بیس میشود.
پارگی (Tearing): ناشی از حرکت بیش از حد (Excursion) یا کهولت سن ماده.
ویسکویل یک سیمپیچ بسیار دقیق است که به پشت دیافراگم متصل شده و در شکاف مغناطیسی (Gap) قرار میگیرد.
جنس: معمولاً از سیم مسی (Copper) یا آلومینیومی لاکی (Aluminum Clad) ساخته میشود. مس هدایت الکتریکی بهتری دارد، در حالی که آلومینیوم سبکتر است.
خرابیها:
نیمسوز (Partially Burned): مقاومت اهمی به صورت متناوب بالا میرود، که اغلب با صدای خشخش یا قطعی موقت صدا در ولومهای بالا همراه است. این حالت معمولاً به دلیل دریافت توان پیک (Peak Power) بیش از حد است.
سوختگی کامل (Complete Failure): قطع شدن مدار، که با قطع کامل صدای بلندگو مشخص میشود.
تغییر امپدانس (Impedance Shift): ناشی از ذوب شدن عایق لاکی سیمها یا تغییر شکل مکانیکی کویل درون گپ.
اسپایدر یا عنکبوتی، یک قطعه موجدار است که دیافراگم و ویسکویل را به سبد متصل کرده و وظیفه اصلی آن حفظ هممحور بودن (Concentricity) ویسکویل درون گپ مغناطیسی است.
وظیفه: تعلیق و مرکزیت بخشیدن به دیافراگم و ویسکویل.
خرابیها:
پارگی (Tearing): کاهش توانایی در کنترل حرکت دیافراگم، که منجر به "کلیک" یا برخورد کویل با مگنت میشود.
شلشدگی (Loosening): از دست دادن سفتی اولیه، که منجر به حرکت بیش از حد (Over-excursion) میشود.
میدان مغناطیسی ثابت توسط آهنربا تولید میشود که ویسکویل تحت تأثیر جریان الکتریکی (که از آمپلیفایر میآید) در این میدان حرکت میکند.
جنس:
فریت (Ferrite): متداولترین و اقتصادیترین نوع.
نئودیمیوم (Neodymium): آهنرباهای خاکی کمیاب با قدرت میدان بسیار بالا در ابعاد کوچک.
خرابیها:
جابهجایی (Shifting): در اثر ضربه شدید یا حرارت بیش از حد، ممکن است آهنربا از محل خود جابهجا شود که مرکزیت ویسکویل را بر هم میزند.
شکستگی (Cracking): در مگنتهای فریت شکننده، شکستگی میتواند منجر به کاهش ناگهانی قدرت میدان شود.
ضعف میدان (Field Degradation): در اثر حرارت بسیار بالا یا مجاورت با مواد مغناطیسی قوی دیگر.
این پوشش پلاستیکی یا کاغذی روی محور مرکزی دیافراگم نصب میشود.
خرابیها:
کنده شدن (Detachment): اگر چسب آن ضعیف شود، میتواند لرزشهای اضافه ایجاد کند.
فرو رفتگی (Denting): تأثیر بصری دارد و میتواند تا حدی دامنه حرکت را محدود کند اگر فرورفتگی شدید باشد.
خرابی بلندگوها اغلب نتیجه تجاوز از محدودیتهای فیزیکی و الکتریکی طراحیشده برای آن قطعه خاص است.
این شایعترین دلیل خرابی الکتریکی است.
اثر حرارتی: زمانی که آمپلیفایر سیگنالهای اعوجاجدار (Clipping) ارسال میکند یا توان خروجی از توان نامی بلندگو (RMS) بالاتر باشد، جریان بیش از حد از ویسکویل عبور میکند. این امر باعث افزایش دمای سیمپیچ میشود.
وقتی دمای سیمپیچ بلندگو به حدود 200 تا 250 درجه سانتیگراد برسد، یعنی آنقدر داغ شده که پوشش عایق روی سیمها شروع به ذوب شدن میکند. این پوشش همان لایهٔ نازکی است که دور سیمپیچ را از برخورد مستقیم با هم محافظت میکند.
وقتی این عایق از بین برود، سیمها به هم میچسبند یا میسوزند و این اتفاق باعث اتصال کوتاه یا قطع کامل مدار میشود. در نتیجه، بلندگو دیگر صدا تولید نمیکند و معمولاً باید ویسکویل تعویض شود.
اثر مکانیکی: توان بیش از حد باعث میشود دیافراگم به شدت جابهجا شود (Excursion بیش از حد مجاز). این امر به اسپایدر و سوراند فشار وارد کرده و منجر به پارگی یا برخورد کویل با گپ مغناطیسی میشود.
رطوبت محیطی بر اجزای غیرفلزی تأثیر مخرب دارد.
تأثیر بر سوراند: فومهای ارزانقیمت رطوبت را جذب کرده و خاصیت ارتجاعی خود را از دست میدهند یا متلاشی میشوند.
تأثیر بر دیافراگم کاغذی: جذب رطوبت باعث سنگین شدن دیافراگم و تغییر سختی آن میشود که پاسخی فرکانسی غیرخطی ایجاد میکند. همچنین، چسبهای مورد استفاده در اتصالات ممکن است ضعیف شوند.
آسیبهای فیزیکی اغلب مستقیماً منجر به خرابیهای مکانیکی میشوند.
فرورفتگی دیافراگم، شکستن سبد در هنگام حمل و نقل، یا جابهجایی مگنت در اثر سقوط دستگاه.
استفاده از مواد نامرغوب یا دقت پایین در مونتاژ اولیه.
مرکزیت ناکافی: اگر ویسکویل در هنگام مونتاژ به درستی در گپ مرکزیت نیابد، کوچکترین حرکت اضافی باعث سایش و خرابی کویل میشود.
چسب نامرغوب: استفاده از چسبهایی که در برابر حرارت یا رطوبت مقاوم نیستند، منجر به جدا شدن زودرس سوراند یا اسپایدر میشود.
سیمکشی معکوس (قطبیت اشتباه) معمولاً باعث خرابی خود بلندگو نمیشود، اما نصب نامناسب فیزیکی، مانند سفت کردن بیش از حد پیچها یا نصب بلندگو در محفظهای با ابعاد اشتباه، میتواند بر عملکرد مکانیکی و کیفیت صدا تأثیر منفی بگذارد.
تشخیص دقیق علت خرابی، کلید تعمیر موفقیتآمیز است. این فصل به علائم رایج و نحوه آزمودن هر بخش اختصاص دارد.
نشانهها: صدای تقتق (Rattling) در فرکانسهای پایین (بیس)، افت محسوس حجم و عمق بیس، یا شنیدن صدای خشخش ناشی از پارگی نزدیک به سبد.
تشخیص:
تست فشار آرام (Gentle Push Test): با فشار دادن آرام و پیوسته دیافراگم به سمت داخل و بیرون، میتوان به صورت بصری ترکها یا شل بودن سوراند را مشاهده کرد. حرکت باید نرم و هموار باشد.
نشانهها: لرزش غیرعادی دیافراگم حتی در ولومهای کم، صدای "تق" یا "کلیک" کردن زمانی که دیافراگم به انتهای کورس خود میرسد، یا عدم بازگشت دیافراگم به موقعیت استراحت (Center Point).
تشخیص:
بررسی فیزیکی (Visual Inspection): با باز کردن بلندگو، باید اسپایدر کاملاً صاف و بدون چین و چروک باشد. اگر اسپایدر کج شده یا در یک طرف خم شده باشد، کویل از مرکزیت خارج شده است.
این خرابیها معمولاً جدیترین هستند و نیاز به تعویض کویل دارند.
نشانهها:
خشخش یا سایش (Rubbing Noise): ناشی از سایش فیزیکی کویل بر روی گپ مغناطیسی.
قطع صدا (No Sound): نشاندهنده سوختگی کامل.
تغییر ناگهانی کیفیت صدا: صدا "خفه" یا "مفید" به نظر میرسد، که نشاندهنده نیمسوز بودن است.
تشخیص:
تست امپدانس (Impedance Test): استفاده از یک مولتیمتر دیجیتال برای اندازهگیری مقاومت اهمی بلندگو. بلندگوی سالم باید مقداری نزدیک به مقدار اسمی خود (مثلاً $4 \Omega$ یا $8 \Omega$) را نشان دهد. اگر مقاومت بینهایت (OL) نشان دهد، مدار قطع است. اگر مقاومت بسیار بالاتر از حد انتظار باشد (مثلاً $20 \Omega$ در بلندگوی $4 \Omega$)، نشاندهنده نیمسوز بودن یا افزایش مقاومت در اثر حرارت است.
تست با سیگنال صوتی: ارسال یک سیگنال صوتی با دامنه کم (مثلاً 1 وات) و گوش دادن دقیق به صدای تولید شده.
نشانهها: صدای تیز و زننده (Harshness) در فرکانسهای بالا و میدرنج، یا کاهش محسوس بیس در صورت پارگیهای بزرگ.
تشخیص: بازرسی دقیق بصری در زیر نور قوی برای یافتن پارگیهای میکروسکوپی یا تغییر شکلهای دائمی.
نشانهها: قفل شدن کامل دیافراگم در یک موقعیت یا حرکت بسیار سخت و غیرطبیعی آن. این حالت نشان میدهد که ویسکویل دیگر در میدان مغناطیسی مناسب قرار ندارد.
تشخیص: تلاش برای حرکت دادن دیافراگم در حالت خاموش. اگر حرکت بسیار سفت باشد و به سختی به مرکز بازگردد، احتمالاً مشکل از گپ یا مگنت است.
تعمیر اساسی بلندگو (Reconing) فرآیندی است که شامل تعویض کامل مجموعه دیافراگم، کویل و اغلب سوراند است و نیازمند دقت بالا در حفظ مرکزیت مکانیکی است.
بلندگو را وارونه کنید. درپوش پشت (که معمولاً پیچ یا چسب دارد) را با احتیاط باز کنید.
سیمکشی داخلی از ترمینالها به کراساوور داخلی (در صورت وجود) یا مستقیماً به ویسکویل را جدا کنید. در بلندگوهای معمولی، سیمها معمولاً به دو نقطه لحیم شده روی سابفریم متصل هستند.
ابتدا درپوش گردوغبار (Dust Cap) را با ابزار مخصوص یا با حرارت ملایم جدا کنید.
سپس سوراند قدیمی را از سبد (Basket) جدا کنید. این کار اغلب با استفاده از یک کاردک نازک و محلولهای چسبزدا انجام میشود.
دیافراگم آسیبدیده به همراه ویسکویل قدیمی را از اسپایدر جدا کنید. این مرحله حیاتی است زیرا اسپایدر معمولاً به دیافراگم متصل است.
اگر کویل اصلی آسیب دیده و در گپ گیر کرده است، باید با دقت و بدون آسیب رساندن به تیغههای مگنت، آن را خارج کرد.
تمیزکاری گپ مغناطیسی (Gap Cleaning): این مهمترین مرحله است. بقایای چسب، گرد و غبار، و قطعات ذوب شده کویل قدیمی باید کاملاً از شکاف مغناطیسی پاک شوند. از کاغذهای نازک یا لایههای فایبرگلاس آغشته به حلالهای غیرخورنده برای تمیز کردن استفاده کنید. توجه: از ابزارهای فلزی برای تمیز کردن گپ استفاده نکنید تا از دِمَگنت شدن (Demagnetization) مگنت جلوگیری شود.
کویل جدید باید دقیقاً با قطر و ارتفاع استاندارد مدل بلندگو مطابقت داشته باشد.
کویل جدید را با احتیاط وارد گپ مغناطیسی کنید.
از ابزار قالببندی یا قطعات چوبی ساده برای نگه داشتن کویل در موقعیت کاملاً مرکزی استفاده کنید. حفظ فاصله یکنواخت بین کویل و لبههای مگنت (Clearance) بسیار حیاتی است.
اسپایدر جدید را با چسب مناسب به سبد بچسبانید. اطمینان حاصل کنید که کویل جدید همچنان در مرکزیت کامل باقی بماند.
سپس دیافراگم جدید (یا مجموعه دیافراگم و کویل جدید) را روی اسپایدر محکم کنید.
پس از خشک شدن کامل چسب اسپایدر، سوراند جدید را روی لبه بیرونی دیافراگم و لبه سبد بچسبانید. استفاده از روشهای مناسب برای تثبیت مرکزیت در این مرحله ضروری است (معمولاً با قرار دادن چند تکه کاغذ نازک زیر کویل و سپس چسباندن سوراند).
پس از خشک شدن کامل چسبها (معمولاً 24 تا 48 ساعت)، سیمکشی را مجدداً وصل کنید.
با استفاده از یک سیگنال سینوسی بسیار کمتوان در محدودههای فرکانسی مختلف (شروع از 20 هرتز و افزایش تدریجی)، حرکت دیافراگم را بررسی کنید. اگر صدای سایش (Rubbing) شنیده شد، بلندگو باید باز شده و مرکزیت مجدداً تنظیم شود.
برای تضمین کیفیت تعمیر، استفاده از قطعاتی که مطابق با مشخصات فنی سازنده اصلی هستند، الزامی است.
کویل مسی لایهای: برای کاربردهای با توان متوسط تا بالا، کویلهای دارای پوشش سیلیکونی یا اپوکسی برای مقاومت حرارتی بالا توصیه میشوند.
اسپایدر زرد نسوز: اسپایدرهایی که از الیاف پلیاستر یا فایبرگلاس با مقاومت بالا در برابر حرارت ساخته شدهاند (اغلب به دلیل رنگ زرد مشخص میشوند) دوام بیشتری در بلندگوهای پرکار دارند.
Surround لاستیکی عمر بالا: برای ووفرها، سوراندهای ساخته شده از بوتادین-استایرن رابر (SBR) یا مواد مشابه با ضخامت و سختی مناسب (که باید با نرمافزار شبیهسازی یا تجربه قبلی تعیین شود) انتخاب بهتری هستند.
Cone پلیپروپیلنی یا کاغذی با پوشش محافظ: در صورت عدم دسترسی به مدل اصلی، استفاده از مواد سبک و مقاوم در برابر رطوبت توصیه میشود.
تصمیمگیری در مورد تعمیر یا تعویض بلندگو، بر اساس میزان آسیب وارده و هزینه نسبی تعمیر است.
تعمیرات اقتصادی و موفق معمولاً شامل خرابیهای موضعی و قابل تعویض هستند:
پارگی Surround: تعویض سوراند نسبتاً ساده است و هزینه کمی دارد.
شلشدگی یا پارگی جزئی Spider: امکان تعویض اسپایدر و بازسازی مرکزیت وجود دارد.
نیمسوز شدن کویل: اگر سوختگی جزئی باشد و مگنت آسیب ندیده باشد، تعویض کویل (Reconing) کاملاً منطقی است.
شکستگی مگنت (Magnet Cracking): در صورت شکستن آهنربا، قدرت میدان به شدت کاهش یافته و حفظ عملکرد اولیه عملاً غیرممکن است. تعویض مگنت بسیار پرهزینه است.
انحراف شدید گپ (Severe Gap Deformation): اگر به دلیل ضربه، لبههای گپ مغناطیسی تغییر شکل داده باشند، حتی با نصب کویل جدید، سایش اجتنابناپذیر خواهد بود.
آسیب جدی به سبد (Basket Damage): اگر سبد اصلی بلندگو ترک خورده یا کج شده باشد، حفظ مرکزیت مکانیکی بلندگو در بلندمدت غیرممکن میشود.
پیشگیری همیشه موثرتر و کمهزینهتر از تعمیر است.
مهمترین اصل: توان RMS آمپلیفایر باید با توان RMS بلندگو مطابقت داشته باشد. استفاده از آمپلیفایرهای ضعیف که در ولوم بالا دچار اعوجاج (Clipping) میشوند، به مراتب خطرناکتر از استفاده از آمپلیفایرهای قویتر است.
بلندگوها را در محیطهایی با نوسانات شدید دما یا رطوبت بالا (مانند سقف خودرو یا زیرزمینهای مرطوب) قرار ندهید. در صورت امکان، از محفظههای مهر و موم شده یا مواد جاذب رطوبت در نزدیکی آنها استفاده شود.
بررسی دورهای اتصالات سیمکشی، اطمینان از محکم بودن پیچها و کنترل بصری سوراند برای یافتن ترکهای اولیه، میتواند عمر بلندگو را افزایش دهد.
کاهش بیش از حد فرکانسهای بسیار پایین (Sub-bass Frequencies) در اکولایزر، به ویژه در ولوم بالا، میتواند از تجاوز دیافراگم از کورس مجاز جلوگیری کرده و عمر سوراند و اسپایدر را تضمین کند.
این بخش تجارب عملی در حوزه تعمیرات را مستند میسازد.
«یک سابووفر 10 اینچی با امپدانس 4 اهم بعد از یک مهمانی طولانی دچار صدای سایش و خشخش شد. هنگام تست اهمی، مقدار 18 اهم اندازهگیری شد که نشان میداد مشکلی جدی در ویسکویل وجود دارد. بعد از باز کردن، مشخص شد انتهای ویسکویل بهدلیل گرمای زیاد به حدی داغ شده که عایق لاکی سیمها ذوب شده و چند دور سیم به هم چسبیدهاند. این اتفاق باعث افزایش مقاومت و ایجاد صدای غیرطبیعی شده بود.
برای رفع مشکل، ویسکویل بهطور کامل تعویض شد و یک کویل جدید با DCR حدود 3.6 اهم و ارتفاع دقیقاً هماهنگ با عمق گپ مغناطیسی نصب شد تا حرکت مخروط دوباره روان و بدون اصطکاک شود.»

یک جفت بلندگوی کتابی قدیمی، صدای بیس بسیار ضعیفی داشتند. بررسی فیزیکی نشان داد که سوراندهای فومی خشک و ترک خوردهاند. تعمیر با موفقیت از طریق جایگزینی سوراندهای فومی قدیمی با مدلهای لاستیکی با سختی مشابه انجام شد. پس از نصب، بلندگوها نیاز به دوره آببندی (Break-in) 20 ساعته داشتند تا سوراند نرم شود.
یک اسپیکر استودیویی از ارتفاع کم سقوط کرد. دیافراگم به طور متناوب با گپ تماس پیدا میکرد. در کالبدگشایی مشاهده شد که نوار نگهدارنده مگنت (Magnet Boot) شل شده و مگنت اصلی به اندازه $1 \text{mm}$ از مرکزیت خارج شده بود. تعمیر با تمیز کردن محل اتصال، استفاده از چسب اپوکسی قوی و تثبیت موقت مگنت با استفاده از شیمهای دقیق تا زمان خشک شدن کامل، انجام شد.
موفقیت در تعمیرات بلندگو به جزئیات فنی وابسته است.
ارتفاع سیمپیچ (Coil Height) باید کمی کمتر از عمق گپ مغناطیسی باشد تا بلندگو در دامنه حرکت کامل خود (Xmax) بدون تماس با میدانهای مغناطیسی ناهمگن (Out of Gap) کار کند. اگر ارتفاع کویل بیش از حد باشد، دیافراگم به راحتی قفل میشود؛ اگر کمتر باشد، بازدهی صوتی کاهش مییابد.
چسبهای پلیاورتان یا اپوکسی مورد استفاده برای نصب سوراند و اسپایدر نیاز به زمان کافی برای پلیمریزه شدن دارند. نادیده گرفتن زمان خشک شدن میتواند منجر به جابهجایی قطعات تحت تنش صوتی شود. معمولاً باید 24 ساعت در دمای اتاق صبر کرد.
هرگز قطر خارجی کویل (OD) را بر اساس حدس و گمان انتخاب نکنید. در صورت عدم دسترسی به قطعه اصلی، باید قطر داخلی کویل (ID) با قطر بوق نگهدارنده دیافراگم (Former Diameter) و همچنین قطر خارجی کویل (OD) با گپ مغناطیسی مطابقت داشته باشد.
شناخت دقیق ساختار بلندگو و روش تشخیص خرابیها باعث صرفهجویی اقتصادی، حفظ کیفیت صدا و امکان تعمیر اصولی میشود. در حالی که خرابیهای الکتریکی (ویسکویل) نیاز به دقت بالا در اندازهگیری و نصب دارند، خرابیهای مکانیکی (Surround و Spider) اغلب با ابزارهای سادهتر و دانش فنی قابل رف هستند.